میزنم به خیابان
و پایم را به پیشانی ام میکوبم؛
من لج این جاده را که از هیچ طرف
به تو نمیرسد؛در میاورم.....
میزنم به خیابان
و پایم را به پیشانی ام میکوبم؛
من لج این جاده را که از هیچ طرف
به تو نمیرسد؛در میاورم.....
به نام خدای اشک
وبلاگ “گریه مکتوب"
شعر ها، شاعرش و مکتوباتش
تشنه نقد اند و بررسی اند
گاهی قطره ای بیت میچکد از گریه مکتوب
گاه واژه هایش را پای یک تصویر میگریاند
گاه سوالی است چکیده هایش
و تازگی افتتاحیه دارد برای صفحه ی جدید به نام : “مختصر…”
آب و جارو کرده وبلاگش را و تا شما بیائید نشسته ام دم در تارنما!
صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه نیاید چه کنم ؟!
آن قدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه بیاید چه کنم ؟! " ... :