آنجا که سینه از غــم و انــدوه سوخته است
آرامش دوباره و تسکین به دست توست
یــازهــرا(س)
آنجا که سینه از غــم و انــدوه سوخته است
آرامش دوباره و تسکین به دست توست
یــازهــرا(س)
چشمانم را می بندم
دوباره نگاهت نقش می بندد...
دوباره یــاد؛یــار...یــادقــاصــدکــ ها...
خیلی وقت است منتظر پیغامی از آمدنت از قاصدکــ ها هستم...
این اشــکـ ها دیــگــر بـهـانه نمیخواهند...
زیر لــب زمزمه میکنم:
یــوســف گــمگــشــتــه بــاز آید............
خدایا
ببخش هرجا که من خواستم تو بودی و هرجا که تو خواستی من نبودم...
خدایا تو همان دستی هستی
که در اوج سختی ها و دل شکستگی ها,غبار غمها را تو از دلم میگیری...
خدایا...متشکرم
همیشه از حرمت بــوی ســـیــب می آید...
نــگـاهـم بـه گـنـبـد و گــلــدســتـه هـایـت گــره خــورده اســتـــ.
خدایا دلم گرفته است...
خودت باز کن این عقده های دلم را؛خدایا بامن حرف بزن؛ دلم آرامشت را میخواهد
نگاه مهربانت را؛آغوش گرمت را...
بازهم بگویم؟!
ازغــرغــرکردن های دلم خسته شده ام...ازانتظار...
خدایا تا کی بگویم التماس دعای فرج...خدایا التماس دلم را ببین...
خدایا من مولایم را میخواهم...فریاد بی صدایم رابشنو...
خدایا دلم گرفته است...
خدایا دوستت دارم...
الــســلام عـلـیـکــ یــامــعـزالــمــؤمـنـیـن الـمـسـتـضـعـفـیـن