اشکی برای ظهـور

تـــ❤و را که میخوانم؛کم کم عاشق میشوم

۶۰۶ مطلب توسط «彡♥خـادم المهدی♥彡» ثبت شده است

نگار دلم

تــقویم میگوید چه قدر دور بوده ام...


تـقویم ها نشان می دهند که چقدر از تو دور بوده ام؛اگر باور نداری از مدادهایی که تمام کرده ام بپرس؛از دفترهایی که سیاه شده اند؟؛از راهی که به تو میرسید و به انتها نرساندمش...

شانه های خسته ام را به کجا تکیه دهم؟!

دست های بسته ام را به که بسپارم؟!

قدم های ناتوان ام را بر روی کدام دشت بلغزانم؟!

بی تو ثانیه ها تکراری اند.....

بی تو شب ها غرق سیاهی و ستاره ها بی فروغ اند....

حتی آفتاب هم بی رمق است.....

بی تو حتی گل ها بویی ندارند و هرچی زیبایی است به چشم نمی آیند...

اگر انتظار آمدنت نبود زمین یخ میزد و زمان می مرد و انسان می فسرد...

ما به عشق آمدن تــــو زنده ایم تا بیایی و خوبی ها را قسمت کنی و مهربانی ها را دوباره تقدیم خسته دلان و دردکشیدگان کنی...

نگار دلم کی می آیی؟؟؟!!!

۱۰ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۰ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

فردا جمعه است

امروز پنج شنبه است؛

اندکــ اندکــ سپیدی آسمان جایش را به ظلمت شب می سپارد...

من تکیه بر دیوار؛نظاره گر آسمان بی کران خداوندم و به هر سو از آن که می نگرم پایانی ندارد...

فردا جمعه است و من با نگاهی منتظر و دلی امیدوار شوق فردا را بر سر دارم...

روزی که بر اساس روایاتی خورشید دل ها طلوع می کند.

خورشید دلربایی که  بسیاری از دل ها  را ربوده؛اما هنوز بازنگشته تا دست در دست این جماعت دهد و عالمی را از ظلم و ستم آزاد کند...

کاش میشد به نیم نگاهی تازه نگاهت کرد...کاش در تصویر چشمانم می نشستی و به مدادهایم از عشق میگفتی تا دوباره عاشق شوند...کاش می شد با تو از کوچه پس کوچه های خیال گذر کرد و تنها به چهره ی پاکــ تو چشم دوخت...

آه...

مهدیا...!بحق مادرت "زهــرا" بنواز در گوشم این ندا را{انــــاالــــمـــهـــدی}

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۴۲ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

خــــدایـــ من

خدایــ من همانی ست که من میخواهم

کاش من هم همانی باشم که خدا میخواهد

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۰ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

حــجــاب

حــجاب یعنی بجای شخص؛شخصیت را دیدن

حجاب یعنی به همه ی نامحرمان و ظاهربینان"نـــــه"گفتن

چـقدر سخت شده است راه رفتن در خیابان های شهر؛

تنها محافظم چادر مشکی من است در خیابان هایی که همه ی مردمش به قیافه های مثلا زیبای خودشون افتخار میکنن!!!!

چقدر راحت میگذریم از این آدم هایی که هوا و فضای شهر را آلوده کرده اند!!!

چقدر عادی شده است دیدن آدم هایی که لذت می برند وقتی نامحرم نگاهشان میکند!!!

چه کیفی میدهد دوچرخه سواری نــــه!!!!؟؟؟؟

من یکــ دخترم؛چــادر سرم کرده ام تا به همه بگویم چادرم به رنگ کعبه است

تا بگویم من عاشق کعبه و خدام هستم...

چادرمشکی من چقدر صبوری میکنی در مقابل تیر چشمان نامحرمان و دختران بزکـــ کرده ی خیابانی...

من یکــ دخترم؛بخاطر چادری که به سر دارم ضعیفه نیستم؛ظرافت دارم؛احساس دارم؛

خیلی وقتا یکــ شماره یا یکــ چشمکــ آرامشم را گرفته است!!

چادر به سر کرده ام تا بگویم"مــــن" شیعه ی دوازده امامی هستم...

آی کسانی که چادرم را ارثیه ی مادرم را مسخره میکنید

با شما هستم.......

کورشود هرآن کس که نمیتواند چــادرم را ببیند...

کـــرشود گوشی که نمیتواند حرفم را بشنود.........

مــــن یـــکـــ دخـــتـــر خــوش تـــیـــپ چـــادری ام!!!



۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۲ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

نامه ای برای او...

به نام او که نامش درمان دلهای خسته و یادش شفای قلب های شکسته و معرفتش معراج عارفان است...

آسمان دلم ابری و چشمهایم بارانی است؛

بال های خیالم شکسته و پرواز برایم مقدور نیست...

کاش آفتاب صـــبـــر با دلم آشتی میکرد؛

کاش باز هم غنچه های لبخند در باغچه هایم باز میشد

و

کاش فرهنگ لغت با واژه ی ظــــهـــور تـــو آغاز میشد.

.

.

.

.

بی هدف از کوچه ها و خیابان ها میگذرم و جز صدای خسته ی گام هایم بر روی برگ های خشکـــ؛دیگر آوازی به گوشم نمیرسد.

در داخل سینه ام مرغ جوانی بال بال میزند؛گویا او هم مانند من دیگر رمقی برای انتظار ندارد.

ای مهربانم...

ای جانم فدایت باد...

ای همدم وجودم...

ای معشوقه ی زیبا جمالم...

ای مظهر عشق...

ای هـــمـــه ی من!!

وقتی نام تو می آید؛بارانی میشوم؛خیس از یاد تو؛خیس از نام تو.

بیا که منتظرت هستم؛بیا...بیا...


۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۲ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

دوربین مداربسته

جمله ی این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است

تأثیر بیشتری دارد تــــا:

عـــــــــــــــالـــــم مــــحــــضــــرخـــداســــت!!

۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۱۲ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

شهیدحجت الله رحیمی

مـــاهـــی ســـرخ دریـــایـــی

با لـــبـــخـــنـــد چـــه زیـــبـــایـــی...

۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۳ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

ظــهور چشم تو

تـــاظـــهور چــشــم تـــو

چـــشـــم انـــتــظــارم تــا بـــیـــایـــی...

۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

نامه ای برای بابا

اگــرنــازیــ کند دختر؛خریدارش پـــدر باشد


چه حیران و سرگردانم امروز...قدم هایم را به سختی بر میدارم

انگار در دلم رخت میشورند!

کم کم به خانه ی کوچکت نزدیکــ میشوم

خانه ای که فقط ازچند تکه سنگ و مشتی خاکــ درست شده است

بابای مهربونم سلام

مهمان نمیخواهی؟!

آمده ام کادوی روز پدر را بهت بدهم!

چندشاخه گـــل ســـرخ

و

دریایی از اشکــ

و

حسرت دوباره دیدن چشمانت

دوست داری کادویت را؟!

چشم دوخته ام به در خانه شاید بیایی

نگاهی به در و نگاهی به قاب عکست!

احساس خفگی میکنم؛بغض سنگینی در گلویم چنگ میزند

نمیدانم چرا در این روز کنارمان نیستی!!!

نبودنت بهای سنگینی ست برای دل تنگم

چطوری نبودنت را جشن بگیریم بـــابـــا

از وقتی رفته ای قلبم ترکــ برداشته بود و امروز که بر سرمزارت آمدم؛شکست...خودم صدایش را شنیدم

لااقل به خوابم بـــیـــا...

و حالا من در اوج پاییزی ترین ویرانی یکــ دل

میان غصه ای از جنس کوچکــ یکــ ابــــر

نمیدانم چـــرا؟!

شاید به رسم عــادت پروانگی ام باز

برای شادی روحت دعـــاکردم!

بـــابـــای خوبیها روزت مبارکـــ

۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۳ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

اعتکاف

راست میگویند:
اعتکاف دریچه ای رو به آسمان است!؟
می آیم تا با خودت به آسمان ببری مــــرا
زمین ماندن برایم سخت شده است...
دلم برای انس با خودت پـــــر میزند!!!

مــهـــربـــان خــــدایــــ مــــن

۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡