شب ظهور"تـــو"؛
ای آخرین ستاره ی عدل؛به پابوس"تــو"هـــفــت آســمان به خــاکــ افــتــد....
کـاش میتوانستم حرف دلم را فریاد کنم؛
همه ی زندگی ام را میدهم تا یکبار دیگر تــابـــوتــت را لمس کنم....
هرکه ازاین پس درهرکجای عالم؛لب به(أمــن یـجـیب...)باز کند
دانسته یا ندانسته تورامیخواند ودیده یا ندیده آمدنت را میخواهد....
الــعـجل مـولا...