عباس من!
دل زینب اگر کوه هم باشد؛ مثل پنبه در مقابل نگاه تو زده میشود....آخر این نگاه تو نگاه نیست!!!
فارعه است...قیامت است...
عباس من!
دل زینب اگر کوه هم باشد؛ مثل پنبه در مقابل نگاه تو زده میشود....آخر این نگاه تو نگاه نیست!!!
فارعه است...قیامت است...
دلم را کجا....؟؟؟
پی کدام نخود سیاه بفرستم؟
ای خدا......
که فقط بهانه ی شش گوشه ی
حــــســـیـــن را گرفته است.............
گفتند بنویس!
گفتم چرا؟
گفتند جایزه اش چند صد تومان است..!
بنویسم برای جایزه؟
آنوقت اگر برنده نشوم؛ناراحت شوم؟
و اگه برنده شدم فکرکنم ببینم با پولش چه کنم؟
چرا برای ارباب ننویسم...؟
برای کمک به شناخته شدن نهضتش
برای لبیکــ گفتن به هل من ناصر ینصرنی اش
آری حسین جان!
مینویسم به امید قرار گرفتن در صف یارانت...
اللهم ارزقنی شفاعت الحسین یوم الورود
این شبها؛شبهای حــــســـیــن
و
این روزها؛روزهای زینب است
........
باید که زینب را با خط شکسته نوشت؛با خط اشکــ و آه و گریه نوشت
دل شکسته بیاورید برای نوشتن زینب.......................
مهیا کن خودت را زینب!
این روزها و شبهای توست با بغض های فروخورده ات........
مهیا کن خودت را زینب!
برای قصه ی غریب عطش...............
غم نوشت:
ارباب خوبم؛ماه عزات رو عــــشـــقـــه
این خبر را برسانید به کنعانیان
بوی پیراهن خونین کسی می آید
.........
ارباب خـــــــــــوبم پـــرچـــم سیاهت رو
عـــشــــقـــــه
ارباب خــــوبـــم کرب و بلات رو
عــــشــــقــــه
خداروشکر پشت و پناهمون حسین است...ای خدا زنده باشیم و محرم امسال هم ببینیم..........
ما بی وضـــو هـــوای رخ یـــار نمیکنیم
از بس که یاد رخ ماهش مقدس است
پـــســـر حــضـــرت نـــرگس به جمالت نازم.....................
الهی عظم البلاء....