اشکی برای ظهـور

تـــ❤و را که میخوانم؛کم کم عاشق میشوم

۳۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

صـــد حیفـــ

روزها در پــی هم میگذرند...ساعت ها و ثانیه ها هشدار میدهند!!!
مسافر پرواز رمضان؛تا یکــی؛دو روز آینده در ایستگاه "تـــــقــــوا"
فرود می آیی...
مراقب چمدان ها و سوغاتی هایی که از این سفر دارید باشید؛از بعد از فرود آمدن مراقب چشمان و گوش
ها و زبان خودباشید(وسایل شخصی)
همچنان تا آخرین ساعات پرواز؛ســـفـــری بی خطر را برایتان آرزومندیم!!!!




درد نوشت:

درد را از هر طرف بخوانی درد است
یکــ معجزه میخواهم...
خدایـــ من...
تــو درد را طوری بخوان که درد نباشد....


آقای قرائتی می گفتند
گاهی خدا دردی به بنده هایش میدهد تا در این دنیا کفاره ی گناهانش باشد!!!

این روزها
با بغض و اشکــ و درد روزه نبودنم را افطار میکنم.................................

خدایا
میان درد کشیدن هایم
حـــس میکنم
دار و ندارم نگاه توست


خدایا
رمضان میرود و من فقط درد کشیدن هایم را فهمیدم از رمضان امسال


کاش میشد
ساعت ها و ثانیه ها متوقف شوند
تا یکــ بار دیگر
فقط یکــ بار دیگر
طعم شیرین لحظات سحر و افطار را می چشیدم.....................

غم نوشت:
صد حیف که بساط رمضان برچیده میشود

۱۵ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۵ ۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

جنس نگاهت

نفس هایم به نگاه تو بند است

دستت را رویـــ قلبم بگذار

آرامشی میخواهم از جنس نگاهت


۱۳ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۴۰ ۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

بودن ما...

آقا

حجم تنهایی تو

بیشتر از بودن ماست

۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۹ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

پست سفارشی

عمریست نبودنت را در ثانیه های بغض آلودم نفس میکشم...

روزگار مدام نبودنت را به رخم میکشد و نیامدنت رابرایم دیکته میکند و من همچنان نمره ام صفر میشود؛

نیامدنت را هنوز یاد نگرفته ام...

خسته ام

از انتظاری که گاه امانم را میبرد

خسته ام

از تکرار نبودنت

چه فرقی میکند آقا

شب باشد یا روز

آسمان آبی باشد یا سیاه

"وقتی آمادنت دیرشده است"

آسمان دیگر معنایی ندارد جز دلتنگی...

دلتنگی هایم را همراه با بغض های فروخورده ام برایت پست سفارشی میکنم

آقا...

۱۲ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۰۲ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

سختی راه

حس میکنم

بدون تو سختی راه را...

آقا نور ماه را در ظلمت شبم گم کرده ام...

۱۱ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۳ ۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

میخواهمت

تورا میخواهم مولاجان!

تورا میخواهم تا آرام کنی خانه ی دل خراب شده ام را

شرمنده ام که جسارت میکنم؛ارباب خوبم


من کجا و تو کجا....

اما میخواهمت...دست خودم نیست میخواهمت


بـــــــــــــــــیـــــــــــــا

۱۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۵ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

می بخشی؟

آقای من!

لحظه لحظه هام رو دریاب

تا به قطره قطره ها برسم....

نمیگویم؛نیامدی...چون هنوز من؛منم!

اینبار هم منم که دیر کرده ام...شرمنده ام...نیامدم...نیامدم...

می بخشی؟!


۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۰ ۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

پیرزن بی ریا

خدا را در چشمان پیرزنی دیدم؛

که با همه ی ناتوانی اش آمده بود تا یکــ بار دیگر قرآن به سر بگیرد و یکــ احیا دیگر را تجربه کند...

کنارم نشسته بود؛نگاهش که میکردم غبطه میخوردم به حالی که داشت...

میگفت سواد ندارم که دعا بخونم؛گوشم زیاد نمیشنوه...

بهش گفتم خسته میشی اینطوری تا سحر بیدار بمونی؛با قاطعیت تمام نگاهم کرد و گفت"نــــه"

غبطه خوردم به حالش؛به العفو گفتنای از ته دلش..

به تنها چیزی که از دعا میشنید"الغوث الغوث...."

چه عاشقانه با خدای خودش حرف میزد...

دلم بحال خودم سوخت که هنوز نمیتوانم به این راحتی با خدای خودم حرف بزنم؛هنوز العفو گفتن هایم بوی واقعیت نمیدهند...

خدایا

بیین بعد از عمری هنوز دست و دلم میلرزد....


غم نوشت

خدایا حواست هست؟!

صدای هق هق

گریه هایم

از گلویی بیرون می آبد

که تو از رگش به من نزدیکتری....



۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۷ ۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

تسبیحم

تسبیحی بافته ام

نه از سنگ

نه از چوب

نه از مروارید

بلور اشکــ هایم را به نخ کشیده ام تا برای آمدنت دعا کنم...


پ.ن آقا نگاهت را ازم نگیر این شبها....



۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡

ببخشیم تا بخشیده شویم

چرا تو ای شکسته دل؛خـــدا خـــدا نمی کنی
خدای بی نیاز را چرا صدا نمی کنی...

مسافر پرواز شب های قدر؛پروازت بی خطر...

قبول باشد عشق بازی ات با خدا
کمربند تقوایت را محکم ببند و مواظب تکان های شدید وسوسه ها باش...

دلت رو خانه ی خدا کن و دل بده بهش...
وقتی دستات رو بلند میکنی و باهمه ی وجودت الهی العفو میگی
وقتی به پهنای صورت اشکــ میریزی و التماسش میکنی که ببخشدت...
یادت نره خدا خیلی راحت بنده هاشو می بخشه؛

خیلی وقتا فکر میکنم اگه همه ی آدم ها هم مثل خدا انقدر دیگران رو راحت می بخشیدن؛دنیا گلستان میشد...

یاد بگیریم که ببخشیم...که له کنیم غروری رو که اجازه ی بخشیدن رو نمیده...

یادمون نره حضرت علی هم بخشنده بود...چشم یتیمان کوفه به دستای پر ازمهر و کرامت علی بود...
ولی این شبها ناله ی دل یتیمان کوفه دل سنگ را آب می کند...

۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
彡♥خـادم المهدی♥彡